تو تمام جایگشتهایی که میشد واسه فینال امسال جام قهرمانان تصور کرد، تکرار دوباره میلان-لیورپول بعیدترینش بود به نظرم .منچستر و چلسی این فصل آماده ترین تیمای اروپا بودن. نه لیورپول به نظر در حد تیمی میرسید که بتونه چلسی رو حذف کنه و نه از میلانی که لیگ ایتالیا رو اینقدر راحت به نصفه عقب مونده شهر میلان واگذار کرد همچین انتظاری میرفت. البته هر دو تیمی که برنده میشدن، فینال امسال جالب میشد. چلسی-منچستر که به دلایل کاملا واضحی شاید جذابترین فینالی میشد که تو این چند سال دیدیم. چلسی-میلان و بازی کردن شفچنکو جلوی تیم سابقش هم میتونس خیلی جالب باشه. لیورپول-منچستر هم که دیگه محشر بود. ولی میلان-لیورپول هم به قدر کافی باحاله. هیچکس فکر نمیکرد انقدر سریع فرصت انتقام واسه میلان جور شه! حالا من باید طرفدار یکی باشم! آخه اصلا تو کتم نمیره که یه بازی مهم در حد فینال لیگ قهرمانان رو ببینم و طرفدار هیچ تیمی نباشم. یعنی حتی اگه ساوتهمپتون و گلادباخ هم برسن فینال، من با یه حساب دو دو تا چار تا طرفدار گلادباخ میشم!! چرا؟ خب چون وقتی پورتسموث اومد لیگ برتر، من ازشون خوشم اومد. بعد خب پورتسموث و ساوتهمپتون مثه پرسپولیس و استقلال با هم جنگ و خین ریزی دارن!! اینه که بهتره گلادباخ ببره!! البته به اینکه کدوم یکی از این تیمها بارسا یا رئال رو حذف کرده باشن هم بستگی داره!! باید شرایط رو برسی کرد خلاصه! اینا رو گفتم تا بگم امسال هم باید حتما طرفدار یکی از اون دو تا تیم باشم. با میلان کلا میونه خوبی ندارم...جالبه که بعنوان جریمه فصل رو با امتیاز ۸- شروع کردن اما در کمال تعجب عنوان فصل قبلشون پس گرفته نشد تا بتونن تو جام باشگاههای امسال بازی کنن! برا همینه که اصلا حضور تو این جام حقشون نبود هر چند با شایستگی تمام رسیدن فینال. از اونطرف لیورپول، چلسی - که واقعا دلم میخواست امسال قهرمان شه- رو حذف کرده ولی تیم یکدست و متحدیه. یه کاپیتان فوقالعاده ، یه مربی عالی و یه ورزشگاه پر از تماشاگر بینظیر داره. تیمیه که یه مشت بازیکن معمولی براش با تمام وجود و به قول حمید با غیرت! میجنگن و نمیذارن کسی به این فکر کنه که اسمشون درک کویت یا جوزپه ریناست! واسه همین همه با هم یکصدا: لیورپول...لیورپول!
من اگه درباره فیلم 300 حرف نزنم انگار لال از دنیا رفتم. میدونم دیگه تقریبا سر و صداها خوابیده و گفتنیها گفته شده...فقط چن تا چیز کوچیک هست که من به آخرش اضافه میکنم...
هر کس که این فیلم رو دیده و متوجه اغراق آمیز بودنش نشده و نفهمیده که این فیلم ساخته نشده تا یه واقعیت تاریخی رو نشون بده باید بره توپ جمع کن ایرسوتر بشه!
هر کس این فیلم رو دیده و رگ گردنش باد کرده و فکر کرده توطئه استکبار و آمریکای جهانخوار این بوده که آبرو و تمدن چندین هزار ساله این مرز و بوم رو زیر سوال ببره، باید بره توپ جمع کن ایرسوتر بشه!
هر کس هنوز باور نداره اونی که هر روز بیشتر از دیروز داره به وجهه ایران حال میده همونیه که انتخاب شایسته مردم با فرهنگ و تمدنمون بوده باید بره توپ جمع کن ایرسوتر بشه!
هر کس فیلم رو دیده و تند دویده رفته بمب گوگلی هوا کرده و طومار به امضا رسونده و یه فاتحه واسه آرامش روح کورش و داریوش خونده باید بره توپ جمع کن ایرسوتر بشه!
هر کس فیلم رو دیده و رفته تو سایت IMDB بش نمره ۱ داده باید بره توپ جمع کن ایرسوتر بشه!
و اما بالاخره...هر کس فیلم رو ندیده و کارایی که گفتمو کرده باید بره همونجایی که قبلیا رفتن! فقط این دفعه مسئولین ایرسوترم قبولش نمیکنن!!
دو سه شب پیش که داشتم برای یکی از امتحانام درس میخوندم، یکی از سوالها حل نمیشد و صدای ساعت دیواری اتاق هم انگار از همیشه بلندتر بود. هر چیزی میگفت غیر از تیک تاک! یه مدت که پشت سر هم میگفت حو...ری...حو...ری بعدش انگار هی تکرار میکرد سَخ...ته...سَخ...ته! خیلی چیزا گفت کلا...من که نفهمیدم چرا میگن صدای ساعت تیک تاکه! البته شایدم ساعت اتاق من خارجیه! بعد فکر کردم چه با حال میشد اگه عقربهها پاد ساعتگرد میچرخیدن! یعنی مثلا یه اتفاقی بیفته که عقربهها شروع کنن اونوری راه برن. یعنی دقیقه دقیقه زندگی آدم برگرده عقب...بعد جالبتر وقتیه که این اتفاق ققط واسه یه نفر بیفته! یعنی اون آدمه هی برگرده عقب در حالیکه بقیه روند عادیشونو دارن و حرکت ساعتهاشون رو به جلوئه. بعد تقابل این یه نفر با اطرافیانش میتونه بامزه باشه! باید این ایده رو بدم کریستوفر نولان تا فیلمشو بسازه!!...و این بود ماجرای درس خوندن من برای امتحان!