غلامی،جرجی زیدان و زیزو!

1-استاد درس تاریخ و فرهنگ اسلام،یه آخونده به اسم غلامی.آدم ساده‌ای به نظر میاد و اجازه میده سر کلاسش نظر مخالف داشته باشیم و ابرازش کنیم.سعی میکنه تو حرفاش از لغات و اصطلاحات انگلیسی هم استفاده کنه که در تلفظ صحیحِ بیشترشون ناموفقه.دست آخر اینکه هر از چند گاهی هم برامون جوک میگه که ایکاش این عادت ناپسندش رو ترک میکرد.

 .

زیزرو...یه زمانی بت من بود.یه عکس کهنه ازش داشتم که در واقع یه بریده روزنامه بود.هیچ چیز خاصی نداشت ولی دوسش داشتم.گذاشته بودمش لای یه کتاب و گهگاه میرفتم نگاش میکردم.انقدر صحنه باشکوه تو دوران ورزشیش داره که نمیشه اسم برد.از نابود کردن برزیل تو فینال جام جهانی و بازی بی‌نظیرش جلوی پرتغال تو نیمه نهایی جام ملتها،تا همه اون گلهایی که برا یووه زد و بعد از یکیشون موقع خوشحالی،وقتی میخواست از رو تبلیغای پشت دروازه بپره خورد زمین،تا تمام سالهای متاسفانه و خوشبختانه خوبش تو رئال.همه اینا باعث شده زیدان،از نظر من لااقل،بهترین بازیکن ده سال اخیر و در کنار مارادونا شاید بهترین بازیکن قرن باشه.

 .

تو یکی از جلسات درس تاریخ و فرهنگ اسلام،استاد یه کتاب مرجع معرفی کرد که اسمش خاطرم نیست اما نویسندش یه نویسنده عرب بود به اسم جرجی زیدان..."البته نه اون زیدان که با کله رفت تو شیکم بازیکن حریف...این یکی یه نویسنده بزرگه"!

 .

چقدر حیف که نقطه آخر تمام دوران خوبت،دورانی که باعث شدی معنی فوتبال قشنگ رو بفهمیم،"یه کله تو شیکم بازیکن حریف" شد.حیف!

 

۲-نمیدونم این خصوصیت مردهای ایرانیه که فکر میکنن به شدت خوش صدان یا کلا فارغ از ملیت،این یه ویژگی مشترک جنس مذکر به طور عامه!(یعنی راه نداره یه چیزی غیر از این دو تا باشه ها!)

یکشنبه افطاری دانشکده مکانیک بود.ساناز،عضو افتخاری صنفی اونجاست و برای ۴ نفر از دوستان غیر مکانیکیش بلیط گرفت در حالیکه تعداد زیادی دانشجوی مکانیک پشت درهای بسته موندن!!  بعد از صرف افطاری،یه مسابقه برگزار شد که مثل همه مسابقات اینجور مراسم،تمرین آواز خوانی بود! هر کدوم از داوطلبا هم یه خواننده بدبخت رو الگو قرار داده بودن و با اعتماد به نفس وحشتناکی میخوندن.از بین همشون اما یکی،حفظ اعتماد به نفس در بحرانی ترین شرایط رو معنی کرد برامون!  شروع کرد به خوندن! آی خوند! آآآآآآآآآآآآآآی خوند.کلی به صداش فراز و فرود میداد و دست بردار نبود.دخترا از شدت خنده اشک از چشمشون راه افتاده بود و پسرا در نوشابه و انگور پرت میکردن طرفش ولی هیچکدوم داریوش رو ناامید نکرد و واسه من این سوال پیش اومد که این خصوصیت مردهای ایرانیه که...

 

۳-انقده جوونای این مرزوبوم مستعدن که نگو.آدم حیرون می‌مونه از این همه اختراعی که چپ و راست تو نوبت اخبار صبحگاهی و نیمروزی و شبانگاهی قرار میگیرن واسه ثبت شدن! این بار یه جوون از خطه زرخیز لرستان یه دستگاه ساخته با وزن و حجمی بالغ بر خدا! بعد نمیدونم چه انرژی رو چه جوری از کجا میاره،از جاهای مختلف و هزار جور سوراخ ردش میکنه و خلاصه چه مراحلی طی نمیشه تا یه چراغ پیزوری روشن شه! بعد رئیس جمهورم قول داده بش بها بده تا با این انرژیه بینی استکبار به خاک مالیده بشه.اصلا دور و برمون رو یه عالمه انرژی گرفته! کلیش هم تازه هنوز نهفتس.همت جوونا رو میخواد تا اونام آزاد بشن و دیگه ما بترکونیم دیگه!

اصن یکی یکی داریم رکورد میزنیم و تو هر زمینه‌ای قله‌های افتخارو درمی‌نوردیم.فقط حسابی حالمون گرفته بود از اینکه جمعیتمون کمه و ابرقدرتای شرق و غرب کلی از ما جولوترن.اینم دیگه از برکات ماه مبارک حل شد به لطف خدا.یه بسیج همگانی میخواد فقط! پس همه با هم پیش به سوی زاییدن!!!

 

۴-من باز دیشب رو تا امروز بیدار موندم! حمید احتمالا یکی دو ساعت دیگه میرسه اصفهان...آخ تا شنبه بساط فیلم و حکم و Fifa World Cup های تموم نشدنی به راهه!! آخ جون

نظرات 24 + ارسال نظر
ساسان چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:32 ق.ظ

فکر کنم باسه دفه اوله که من اول مینویسم.مثل اینه که نون بربریه داغ بخوری!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
ایول زاییدن رو خوب اومدی.باید یه فتوا بدن که دیگه ازدواجم لازم نیس واسه بچه دار شدن!!!هدف وسیله رو توجیه میکند!!!!!بچه زاییدن نصف دینه!!!
اَی بابا حسودیت میشه خودتون نمیتونین بخونین انگ میچسبونی به مردا؟به اون جوونه بدبخت چیکار داری بابا داریوش خودشم اول تو افطاری دانشکدشون خونده بود!!!!

بععععله به اون همه اعتماد به نفس بدجور حسودیم میشه D:

آرش چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ق.ظ http://thepyramidsong.blogspot.com

من هنوز مطمئن نیستم که انتگرال مسیری که هر کسی تو زندگی‌ش رفته مهمه، یا مکان‌ش تو لحظهَ‌ی آخر، یا حتی گرادیان‌ش تو اون لحظه.

ولی یه چیزی رو مطمئن‌م.
این که اگه جای "هر کسی" بذاری زیزو، و جای "زندگی" بذاری فوتبال، همه‌ی این چیزا در نقطه‌ی ماکسیمالِ غریبی به سر می‌برن که شاید تنها دلیل ماکسیمم نبودن‌ش مارادونا باشه.

اینجا نمیتونم به جای زندگی بذارم فوتبال.چون تو زندگی تا لحظه‌ای که عقلت برقراره اون "مکانت" تو لحظه آخر از هر چیز دیگه‌ای مهمتره(واضحه که منظورم از مکان رو اعتبار و منزلت تو پیش مردم تعیین نمیکنه).
اما تو فوتبال صرفنظر از ضربه سر زیدان تو سینه ماتراتزی(مکانش تو لحظه آخر) که واسه بعضیا به شکل بدی جاودانش کرد،بیرون افتادن مارادونا از جام جهانی بخاطر دوپینگ(مکانش تو لحظات آخر)،حضور عجیب غریب و ناراحت کننده روماریو تو لیگ دسته سوم برزیل و باجو تو برشا دور از تیم ملی(مکانشون تو لحظه آخر)و رونالدو چسبیده به نیمکت رئال(که البته شاید مکانش تو لحظه آخر نباشه) هیچی از این واقعیت که هنوزم بیشتر طرفدارای فوتبال این بازیکنا رو تو "اوجشون" به خاطر میسپارن کم نمیکنه.

آرش چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:20 ق.ظ

راستی
یادم رفت بگم، این فقط عادت پسرای ایرانی‌ه، مطمئنا

این‌جا نمی‌خونن اکثرا
اونایی هم که گاهی زیرلب می‌خونن جوری می‌خونن که دلت می‌خواست توانش رو داشتی، حامی مالی یارو می‌شدی، آلبوم بده بیرون.


آرش چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ق.ظ

تصحیح می‌کنم:‌
ما + هندی‌ها

بهروز چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:55 ق.ظ

1-من نمیفهمم تو چه گیری دادی به این کله زیدان؟!من که خیلی با این حرکتش حال کردم.یعنی بعد از دوپینگ مارادونا دومین حرکتی که باش حال کردم این بود.
2-یادم باشه یه دهن برات بخونم شاید نظرت عوض شد.خوب به هر حال یه استعدادایی مثل من که وجود داشته باشه بقیه هم به خودشون امیدوار میشن;;)
3-با این حرفی که احمدی نژاد زده قصد دارم برم وازکتومی:D
4-سر حکم و فیفا کَل میندازیییییییییییییممممم:-"

۱-من الان که تب جام جهانی خوابیده دیگه مشکل چندانی تو کله زدن زیدان نمیبینم جز اینکه کاش زیدان تا دقیقه آخر اون بازی تو زمین مونده بود!!!
۲-ببین من هیچ شک نداشتم تو ایرانی هستی...دیگه چه لزومی داره حتما واسه ثابت کردنش یه دهن بخونی؟D:
۴-اشتباه میکنی!!

رضا چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ق.ظ http://dr-reza.blogf.com

من پایه شماره ۴ هستم ا :)))‌گفته باشم :)

جات خالیه پس حسابی.بخصوص واسه برا فیلم دیدن (:

سیروس چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 ب.ظ

اگه اشتباه نکرده باشم اشتاد تاریخ اسلام اون افاضات رو درباره زیدان کرده بود. من زورم میگیره ادمهای اینچنینی که جز همین زیدان ها تو دنیا کسی رو ندارن بهش بنازن (میدونی آخرش هم انیشتین و پاستور و برندگان جوایز نوبل فیزیک و پزشکی که مسمون بشو نیستن!) درباره بتهایی که واسه همین ملت ساختن مث زباله صحبت کنن.

بهروز چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:01 ب.ظ

4-تو همیشه از رقابت با من فرار میکنی.این بار اولت نیس:-"

مهیار پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ق.ظ

تو دیگه تو فیفا سوپر اکسپرت شدی حوری :دی

ئاسو پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ق.ظ http://nawa.blogsky.com

لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من ، دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به عقلت گونه ام را تیغ
آی ! نپریشی صفای زلفکم را دست
آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است .

حمید پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ب.ظ http://www.ziroroo.blogfa.com

چه خوبه در راستای صحبتهاش احمدی نژاد بره چین یه کاری بکنن دکترای اونجا با هاش تا خودش حامله بشه
اگه اینجوری بشه کلی تو دنیا مطرح میشه اون موقع ممکنه دیکه کمتر چرت و پرت بگه . . .

ساندر پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:45 ب.ظ

اولا خدمت اون دسته از دانشجویان مکانیکی پشت در مانده عرض کنم که من هیچ گونه نقشی در تهیه ی بلیط برای اون دوستان غیر مکانیکیم نداشتم و چه بسا بلیط خودم رو هم بخشیدم به یه مکانیکی پشت در مانده! دوما من که کاری به کار فوتبال ندارم ولی مطمئنم زیدان خودش به حد کافی از این اتفاق پشیمون هست! که این طوری فوتبال رو ترک کرد. چه حق زدن اون کله تو شیکم اون بنده ی خدا رو داشته چه نداشته. سوما در اعتماد به نفس این پسرا و مردا شک نکن!! همش هم تقصیر ماماناشونه!!! احمدی نژاد مگه چی گفته باز؟ انگار داره جا پای ملا حسنی میذاره !

محمد جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ق.ظ

یه بار به خودت گفتم اینجوری که یه قهرمان اشتباه کنه مثل یه آدم عادی،مثل خود ما انگار کیفش بیشتره.اتفاقا خوشم میاد واسه افرادی مثل استادت زیدان با همون کله جاویدان بشه!
حالا چه فیلمهایی دیدی و میخوای ببینی؟

ساندر جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://se-tofangdar.blogfa.com

در ضمن! نیست که حالا وقتی آقا حمید تهرانه اصلا بساط فیلم و فوتبال به راه نیست!! من متعجم کی پول موبایل شما دوتا رو میده که هنوز نکشتتتتون! (این کلمه مقادیر متنابعهی ت داشت!)

بهاره جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ

باید خدمت رئیس جمهور بگم که رو من اصلا حساب نکنن :))

...سپیده... جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:49 ب.ظ

سلام یه حوری گل و ماهم...
خوبی؟؟؟
آخ از این حکم و فیلم نگو که این چند روز تعطیل اجباری(توفیق اجباری)پدر من یکی رو در آورد...
الان دیگه من خودم یه پا آرشیو انواع فیلما شدم...
فقط بگو فلان فیلم خودم واست تا ته تهش تعریف میکنم...
با ذکر حتی نام مادر و پدر کارگردان:دی
این خوش صدایی هم فکر کنم تو جمعیت ذکور به جور اپیدمیه:دی
عادت میکنی...
مواظب خودت باش...

آرش دو شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ http://ziroroo.blogfa,com

تخته نرد رو هم به اونا اضافه کن!
راستی این غلامی خوب نمره میده؟ من باید تاریخمو پیش ترم کنم!

محراب دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ق.ظ

:)) صدا نزد ایرانیان است و بس!

مهستا دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:14 ب.ظ http://mahasta.com

خوش بگذره

یه زن سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ http://me-justawoman.blogsky.com

سلام حوری خوشگله (دور از جون عین پری بلنده شد ؛-)) تازه امروز وقت کردم وب‌گردی کنم .. خوبی؟ خوشی؟ می‌بینم که تو هم حکم بازی ... چیزی که تو این قضیه حال می‌ده اساسی ، کل‌کل کردنشه ... مثل کُری خوندن تو تخته ... خلاصه که ماهم پایه‌ایم از نوع بتون‌آرمه :-))

سیروس سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ب.ظ

حوری جون قصه کنگره جدا از اینه. این ژورناله! تو کنگره ها ازت پول میگیرن و تقریبا هر کوفتی رو ازت قبول میکنن بنابراین احتمالا اون هنوز سر جاشه. ضمنا تو کنگره ۳-۲ مقاله دارم و این فقط یکیشه.

آرش دو پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ق.ظ http://ziroroo.blogfa.com

کلا خیلی کم پیدا شدی ها......

...سلام خانوم:دی پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 ب.ظ

...سپیده... پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:07 ب.ظ

اون سلام خانوم من بودمل حوری((:
سلام...
اومدم بزنم سلام خانوم جای اسم زدم:دی
آماتوریم آبجی...
شرمنده...
خوبی؟؟؟
چرا آپ نمیکنی خواهر؟؟؟
مواظب خودت باش...
مــــــــــــــــــــاچ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد